گفتگوی رضا رخشان "مسئول روابط عمومی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه" با "خبرگزاری کار ایران" حاوی نکاتی است که بیانگر نقش تاریخی و مشخص سندیکالیسم در ایران است. اما ذکر ملاحظه ای قبل از پرداختن و نقد این مصاحبه حائز اهمیت است. این گفتگو توسط "خبرگزاری کار ایران" منتشر شده است. اینکه "خبرگزاری کار ایران" عینا اظهارات رضا رخشان را بدون دخل و تصرف و یا دستکاری درج کرده است، مساله ای است که تنها رضا رخشان میتواند تعیین کند. از این رو نقد نقطه نظرات ارائه شده در این گفتگو با این ملاحظه صورت میگیرد. هر چند که دست اندرکاران این سندیکا قبلا نیز تمایلات و سیاستهای مشابهی را بیان کرده بودند. در این گزارش آمده است:
"با وجود آنكه هنوز مطالبات كارگران هفت تپه با تاخير دو ماهه پرداخت میشود و همچنان بيش از سه هزار كارگر اين واحد توليدی نسبت به آينده و امنيت شغلی خود نگران هستند اما در دو ماه گذشته به واسطه حسن اعتماد كارگران به سنديكا هيچ اعتصاب و حركت اعتراضی مشاهده نشده است . " ایشان همچنین اضافه کرده است: "اين در حالی است كه در مدت مشابه دو سال قبل، به دليل نبود نهاد مستقل صنفی كارگری، كارگران هفت تپه برای پيگيری مطالبات خود بيش از ۵۰ بار به اعتصاب و حركت های اعتراضی دست زدند . "
آنچه در این متن کوتاه بیان شده است نشانگر گوشه ای دیگر از نقش واقعی سندیکالیسم و گرایش سندیکالیستی در جنبش کارگری است. معمولا در بررسی نقش سندیکالیسم به درجه زیادی به این گرایش ارفاق میشود و به آن صرفا بمثابه یک ابزار دفاعی از حقوق و سطح معیشت و شرایط کار کارگران نگریسته میشود. این گوشه ای از نقش سندیکالیسم است. اما یک روی سکه است. بیان تمام عملکرد آن نیست. درصورتیکه یک رکن دیگر فعالیت سندیکالیسم مهار کردن و کنترل اعتراضات رادیکال توده های کارگر است. جلوگیری از گسترش اعتراضات رادیکال توده های کارگر، قرار دادن این اعتراضات در چهارچوب قابل قبول برای سیستم و نظام بورژوایی حاکم، تقلیل سطح توقع و انتظار کارگران و همچنین مقابله با گرایشات رادیکال و شورایی و کمونیستی کارگران از ارکان دیگر سیاست سندیکالیسم است. گفته های رضا رخشان نیز این جنبه از فعالیت سندیکالیستها را نیز بطور دقیق بیان میکند. در این جا ما آن رکن سیاست سندیکالیستی را مشاهده میکنیم که تلاش میکند جلوی اعتراضات رادیکال و توده ای کارگران را سد کند.
گفتگوی رضا رخشان علاوه بر اشاره به این نقش در عین حال تلاش میکند مطلوبیت این جنبه از فعالیت سندیکالیستی را به مقامات حاکم خاطر نشان کند. "هیچ اعتصاب و حرکت اعتراضی مشاهده نشده است"! بیان این مطلوبیت است. تکان دهنده است. رسما و علنا بعنوان یک اقدام مثبت در کارنامه خود اعلام میکنند که در دوران این سندیکا هیچ اعتراض و اعتصابی صورت نگرفته است در صورتیکه در دوره قبل بیش از ۵۰ اعتراض و اعتصاب صورت گرفته است. و این از قرار یکی از دستاوردهای سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه است. کارگران نیشکر هفت تپه بارها و بارها مبارزه کردند. به خیابان آمدند. از مردم برای تحمیل خواستهایشان درخواست کمک کردند. اعتراضشان یکی از مهم ترین تحرکات طبقه کارگر در دوران اخیر را شکل داد، اما آنچه نصیب کارگران شده است سندیکایی است که رسما اعلام میکند که عدم اعتراض و اعتصاب کارگری یکی از نتایج عملکرد این سندیکا است. و این اتفاقات از قرار به علت "حسن اعتماد کارگران" به سندیکا صورت گرفته است!
هیچ کارگری علی العموم و ذاتا شیفته اعتراض و اعتصاب و مبارزه نیست. مبارزه یک اجبار، یک تحمیل به زندگی کارگر است. کارگر ناچارا مبارزه میکند. مبارزه میکند تا شرایط کار و زندگی خودش را بهبود ببخشد. مبارزه میکند تا این شرایط ضد انسانی را دگرگون کند. مبارزه میکند تا به این اجبار در عین حال پایان ببخشد. اگر سرمایه و دولت و کارفرماها به زبان خوش تن به مطالبات و خواستهای کارگران میدادند، اگر به زبان خوش تسلیم خواستهای کارگران میشدند، اگر اين نظام جامعه را تحويل صاحبان واقعى اش ميداد٬ ضرورتی به اعتصاب و اعتراض و مبارزه اقتصادی و سیاسی و قیام و انقلاب نبود. اما شرایط داده شده در مقابل طبقه کارگر در ایران و جهان این چنین نیست و نبوده است. هر ذره پیشروی طبقه کارگر، قرار دادن هر خشتی بر روی خشتی دیگر، هر افزایش دستمزدی، مستلزم مبارزه ای جانانه بوده است. در ایران اسلام زده، سرمایه و کارفرمایان بعضا حتی همان حقوق و مزایا و دستمزدهای بخور و نمیر کارگران را در موعد مقرر پرداخت نمیکند. در چنین شرایطی اعلام اینکه با توجه به "حسن اعتماد کارگران به سندیکا" ما شاهد هیچ اعتراض و اعتصابی نبوده ایم نشان یک رو در رویی آشکار با مبارزه بر حق کارگران و تلاشی برای کنترل و مهار این تنها راه تحقق مطالبات و خواستهای کارگران است. مساله این نیست که سندیکا توانسته است، چه با مبارزه و چه حتی با سازش و بند بست، کاری کند که کارگران حقوق و مزایای خود را در آخر ماه دریافت کنند، نه؟ حتی اینطور هم نیست. کارگران هفت تپه هنوز حقوق و مزایایشان دیر به دیر پرداخت میشود. هنوز حتی بنا به ادعای خود سندیکا کارگران "نگران آینده و امنیت شغلی" خود هستند. هنوز حقوقشان با دو ماه تاخیر پرداخت میشود.
اما هدف از این اظهارات چیست؟ این گفته ها که عمدتا و بحق باعث رویگردانی کارگران از سیاست سندیکا و گرایش سندیکالیستی حاکم بر این تشکل میشود. پس هدف چیست؟ در پاسخ باید به نقش و عملکرد سیاسی سندیکالیسم اشاره کرد. سندیکالیسم یک گرایش بورژوایی در جنبش کارگری است. دامنه و حیطه عملکرد آن صرفا محدود به "مبارزه اقتصادی" کارگر نیست. عملکردی سیاسی دارد. تاریخا این گرایش پیوند روشن و صریحی با سوسیال دمکراسی و یا گرایشات سانتر و "چپ" طبقه حاکمه داشته است. به این اعتبار جنبش سندیکالیستی بخشی از یک جنبش وسیعتر اجتماعی است. سندیکالیسم آلترناتیو یک گرایش طبقه حاکمه برای سازماندهی اقتصادی و سیاسی در صفوف طبقه کارگر است. در پایه ای ترین سطح آن گرایشی در صفوف طبقه کارگر است که مناسبات ضد انسانی کار و سرمایه و استثمار کارگر برایش مورد سئوال نیست. فرض است. عملکرد و نقش این گرایش علی العموم بسیار فراتر از "سندیکا سازی" و یا "مبارزه اقتصادی" طبقه است. مانند هر گرایش اجتماعی دارای افق معینی در زمینه مناسبات اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه است. به قول منصور حکمت این تصور خام را باید کنار گذاشت که گویا احزاب مبارزه سیاسی میکنند و تشکل های کارگری "مبارزه اقتصادی" کارگری را سازماندهی و نمایندگی میکنند. در ایران گرایش سندیکالیستی چه به لحاظ تاریخی و چه به لحاظ عملی به طور ویژه ای با سنت توده ایسم و همچنین گرایش و سنت جنبش ملی - اسلامی گره خورده است. توده ایسم و ملی – اسلامی گری بیان سیاسی گرایش سندیکالیستی در سطح جامعه است. اظهارات رضا رخشان نیز چنین جهت گیری سیاسی را بیان میکند. هدف از طرح مطلوبیت سندیکا در این شرایط برای "جذب" کارگران و "عضوگیری" بیشتر برای سندیکا نیست. هدف نشان دادن نقش و مطلوبیت سندیکا برای بخشهایی از طبقه حاکمه و سرمایه و گرایشی در حکومت اسلامی است. گویا دارند به زبان بی زبانی اعلام میکنند که اگر دستگاه سرکوب نتوانست مانع اعتراض کارگران شود، سندیکا توانسته است با "جلب اعتماد کارگران" مانع جاری شدن اعتراض و اعتصاب علیرغم عدم دستیابی کارگران به اصلی ترین مطالبات و خواستهایشان شود. بی جهت نیست که ایشان در پاسخ به سئوال خبرنگار که میگوید چرا بجای ایجاد "شورای اسلامی کار" بر تشکیل سندیکا تاکید کردید" نقد خود به نهاد ارتجاعی و سرکوبگر "شوراهای اسلامی" را اینگونه طرح میکند: "علت اين مخالفت تنها وجود آئين نامه ها و دخالت هايی بود كه باعث محدود شدن شعاع حركتی نهادهای صنفی شده بود . " و اضافه میکند: "اين وضعيت باعث شده بود تا در كارگران نوعی بدبينی نسبت به فعاليت شورای كار وقت كارخانه به وجود آيد به طوری كه اين تشكل سرانجام به دليل ناكارآمدی با درخواست كارگران منحل شد . " سیاست اعلام شده در این گفته ها نسبت به شوراهای اسلامی دقیقا بیانگر سیاست یک گرایش توده ایستی در قبال "سیاست کارگری" حکومت اسلامی است. در صورتیکه توده های کارگر و کارگران رادیکال به طور روشنی در همین "۵۰ مبارزه و اعتصاب" خود بارها و بارها خواهان انحلال و درهم شکستن این نهاد ارتجاعی شده اند. یکی از خواستهای کارگران نیشکر هفت تپه انحلال شورای اسلامی کارخانه بود. این کارگران خواهان اخراج نماینده حراست و جمع کردن بساط این اوباش اسلامی و ضمیمه دستگاه سرکوب رژیم اسلامی بودند. مساله بر سر "ناکارآمدی" این جریانات نبود. اگر این جریانات "ناکارآمدی" داشتند، این "ناکارآمدی" در پیشبرد اهداف ارتجاعی و شکست خورده شان بود. ما اجازه نمیدهیم این تاریخ اعتراض کارگران هفت تپه را مخدوش کنند.
مصاحبه رضا رخشان نشانگر ابعادی از عملکرد و سیاست سندیکالیستی در ایران است که تاکنون به این روشنی بیان نشده بود. واقعیت این است که سرکوب وحشیانه هر اعتراض کارگری تاکنون حتی اجازه رشد و گسترش چندانی به گرایش سندیکالیستی در جامعه نداده بود. اما مبارزات اخیر بخشهایی از کارگران در عین حال زمینه ای را فراهم آورده است که گرایش سندیکالیستی با سوار شدن بر آن بتواند بر متن اعتراض کارگران به خود سر و سامان و سازمانی دهد و بعضا نتیجه بخشهایی از مبارزه کارگری را از آن خود کند. ایجاد سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه نمونه ای از تلاش سندیکالیسم در ایران است. در این چهارچوب ذکر چند رکن سیاست کمونیستی حائز اهمیت است. ما کمونیستها از هر نوع تلاش کارگران برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری دفاع میکنیم. ما از تلاش هر بخشی از کارگران برای بهبود زندگی و شرایط کارشان دفاع میکنیم. اما در عین حال بر سازماندهی جنبش شورایی و مجمع عمومی کارگران و ایجاد تشکل های توده ای کارگران متکی بر مجمع عمومی و اراده مستقیم کارگر تاکید میکنیم. تقابل گرایش رادیکال و سوسیالیستی و گرایش رفرمیستی - سندیکالیستی در طبقه کارگر از نقطه نظر ما در عین حال گوشه ای از یک جدال پایه ای تر برای نابودی نظام سرمایه داری در پس قیام و انقلاب کارگری است.
اظهارات رضا رخشان نشان حقانیت نقد گرایش رادیکال کمونیستی و شورایی طبقه کارگر به گرایش سندیکالیستی است. *